
چگونه به یک دوست افسرده کمک کنیم؟
آیا کسی در اطراف شما هست که افسرده باشد؟ من به شما میگویم، نه شما و نه او هیچ کدام تنها نیستید فقط کافی است شروع کنید به حرف زدن و ساکت نباشید تازه میفهمید که تنها نیستید.
بیش از 300 میلیون بزرگسال و کودک در سرتاسر جهان با افسردگی زندگی میکنند، اما همه افسردگی را به یک شکل تجربه نمیکنند و ممکن است علائم متفاوتی را از خود بروز دهند.
اگر دوست شما افسردگی دارد، ممکن است:
- غمگین یا گریان به نظر برسد.
- نسبت به آینده بیش از حد معمول بدبین و ناامید باشد.
- در مورد خود احساس گناه، پوچی و بیارزشی داشته باشد.
- به نظر میرسد کمتر به گذراندن وقت با شما علاقهمند باشد و یا کمتر از آنچه معمول است ارتباط برقرار میکند.
- به راحتی ناراحت میشود و یا تحریکپذیر است.
- انرژی کمی دارد، بهآرامی حرکت میکند یا به طور کلی بیحال به نظر میرسد.
- کمتر از حد معمول به ظاهر خود علاقه نشان میدهد یا از رعایت بهداشت اولیه مانند؛ دوش گرفتن و مسواک زدن غافل است.
- در خوابیدن مشکل دارد یا بیش از حد معمول میخوابد.
- کمتر به فعالیتها و علایق معمول خود اهمیت میدهد.
- فراموشکار به نظر میرسد و یا در تمرکز و تصمیمگیری در مورد مسائل مختلف مشکل دارد.
- بیشتر یا کمتر از حد معمول غذا میخورد.
- در مورد مرگ یا خودکشی صحبت میکند.
در این مقاله سعی ما بر این است که بیش از 10 راهکار ارائه دهیم تا شما بتوانید با کمک گرفتن از این راهکارها به دوستان خود که مبتلا به افسردگی هستند کمک کنید، اما بیش از ارائه این راهکارها لازم است نکتهای را خوب به خاطر داشته باشید؛ هرگز، تأکید میکنم هرگز وضعیت، شرایط و احساسات فعلی دوستتان را با شرایط و احساسی که در یک روز غمگین از زندگی خود داشتهاید مقایسه نکنید و راهکاری را که برای شما مفید بوده است تا از آن وضعیت بیرون آیید با اصرار به دوست خود تحمیل نکنید.
راهکارهای زیر به شما یاد می دهد چگونه به یک دوست افسرده کمک کنید.
به آنها گوش دهید
شنونده خوبی باشید. به دوست خود بگویید که شما به خاطر کمک به او اینجا هستید. میتوانید گفتوگوی خود را با پرسیدن یک سؤال خاص شروع کنید، مثلاً بگویید:” به نظر میرسد این روزها سختی زیادی کشیدهای و شرایط سختی داشتهای؟ نه؟”
به خاطر داشته باشید که ممکن است دوست شما بخواهد در مورد احساسات خود با شما صحبت کند اما لزوماً مشاورهای نمیخواهد. پس بدون دادن راهکارهای مختلف، فقط به او گوش دهید.
در گوش دادن به دوست خود فعال باشید به جای اینکه تصور کنید منظور او را متوجه شدهاید برای درک بیشتر از او سؤال بپرسید.
نشان دهید که واقعاً احساسات آنها را درک میکنید؛ مثلاً بگویید:”وضعیتی و احساسی را که تجربه میکنی واقعاً دشوار به نظر میرسد. متأسفم که این را میشنوم.”
همدلی خود را با زبان بدن هم به او نشان دهید. این همدلی باید در حرکات و حالات چهره، دست و بدن شما نمایان باشد. در این صورت ارتباط مؤثرتری خواهید داشت و او در بیان احساسات خود به شما اعتماد میکند.
سؤالات باز بپرسید به نحوی که او را ترغیب به صحبت کردن کنید و او علاقهمند باشد صحبت شما را کامل کند. البته مراقب باشید که در حین مکالمه نباید دوست شما تحت فشار باشد. به خاطر داشته باشید که افراد مبتلا به افسردگی گاهی دربیان احساسات خود ناتوان هستند. اگر دور از هم زندگی میکنید میتوانید برای گفتوگو از تماس تصویری استفاده کنید.
به آنها کمک کنید که یک پزشک یا پشتیبان پیدا کنند
دوست شما ممکن است از اینکه به افسردگی مبتلا است اطلاع نداشته باشد یا اینکه نمیداند چگونه میتواند از یک پزشک کمک بگیرد. حتی اگر به خوبی از بیماری خود مطلع باشد، پیدا کردن یک درمانگر و تعیین وقت ملاقات با او میتواند برای دوست شما دلهرهآور باشد.
اگر دوست شما تصمیم دارد از یک درمانگر یا پزشک کمک بگیرد به او کمک کنید تا فهرستی از موارد و سؤالاتی که تصمیم دارد در اولین جلسه از درمانگر خود بپرسد تهیه کند. لازم است به او یادآوری کنید که حرفهای او و بیان دقیق احساسات و شرایطی که در آن است به بهبود او کمک بسیار زیادی میکند.
در طول درمان نیز از دوست خود حمایت کنید
ممکن است دوست شما امروز با پزشک خود قرار ملاقات داشته باشد اما تصمیم بگیرد که از خانه بیرون نرود. چون افسردگی انرژی را کاهش داده و تمایل فرد به انزوا را افزایش میدهد.
اگر دوست شما میگوید:” در فکر این هستم که وقت امروز با پزشک را کنسل کنم.” او را تشویق کنید که به درمان خود متعهد و پایبند باشد. میتوانید او را با بیان این چند جمله که “هفته پیش گفتی جلسه با پزشک واقعاً مفید بوده و بعد از آن احساس بهتری داشتی. اگر جلسه امروز هم همینقدر خوب باشد و بتواند واقعاً کمک کند چه؟” تشویق کنید.
در مورد دارو نیز همینطور است. ممکن است دوست شما به خاطر عوارض جانبی ناشی از مصرف دارو تصمیم بگیرد مصرف دارو را قطع کند. لازم است به او بگویید که بدون اجازه پزشک این کار را نکند و مسئله را با پزشک خود در میان بگذارد. شاید پزشک دارو را عوض کند و یا داروی دیگری را تجویز کند.
مراقب خود باشید
اینکه میخواهید به دوست خود کمک کنید خیلی خوب است اما باید مراقب باشید که به نیازهای خود نیز توجه کنید شما زمانی میتوانید به خوبی به دوست خود کمک کنید و مفید باشید که خودتان سلامت باشید. گذراندن زمان زیاد با دوست و یا کسی که مبتلا به افسردگی است ممکن است صدمات عاطفی به همراه داشته باشد. بنابراین در جریان کمک به دوستتان لازم است از خود نیز مراقبت کنید. در این صورت است که کمک شما مؤثر خواهد بود.
خودتان در مورد افسردگی بیاموزید.
میتوانید با دوست خود در مورد علائم، احساسات و وضعیتی که تجربه میکند صحبت کنید اما از اینکه او بخواهد به طور کلی در مورد افسردگی برای شما بگوید خودداری کنید. این کار چندان برای دوست شما راحت و خوشایند نیست. پیشنهاد ما این است که علائم، علل و روشهای درمانی را به تنهایی بخوانید. در حالی که افراد افسردگی را متفاوت از سایرین تجربه میکنند اما آگاهی در مورد علل و علائم عمومی این بیماری به شما کمک میکند که گفتوگوی مؤثرتری با دوست خود داشته باشید و بهتر به او کمک کنید.
پیشنهاد دهید که میخواهید در کارهای روزمره به او کمک کنید
با افسردگی انجام خیلی از کارها هرچند ساده، طاقتفرسا خواهد بود. مواردی مانند شستن لباسها، خرید مواد غذایی و پرداخت قبوض بر روی هم انباشته شده ممکن است دشوار باشد.
ممکن است دوست شما از پیشنهاد شما قدردانی کند اما این احتمال وجود دارد که آنها نتوانند آنچه را که نیاز به کمک دارند به وضوح بیان کنند. بنابراین بهجای اینکه بگویید: “اگر کاری از دست من برمیآید به من اطلاع بده.” این جمله را بگویید که:” امروز برای چه کاری بیشتر به کمک نیاز داری؟”
اگر میبینید که یخچال او خالی است به او پیشنهاد دهید که خرید مواد غذایی با شما باشد و به او پیشنهاد دهید که با کمک هم مواد غذایی را تهیه کرده و شام درست کنید. در حین انجام کار میتوانید یک موسیقی ملایم هم بگذارید، همزمانی موسیقی با انجام کار نشان میدهد که انجام این کار چندان هم طاقتفرسا و دلهرهآور نبوده است.
در دعوتها و قرار ملاقات خود انعطافپذیر باشید
افرادی که مبتلا به افسردگی هستند ممکن است در ارتباط با دوستان یا برنامهریزی و پایبندی به آنها مشکل داشته باشند و از طرفی لغو این برنامهها و عدم پایبندی به آنها منجر به احساس گناه در فرد میشود.
این عدم پایبندی و لغو برنامهها باعث میشود که افراد آنها را کمتر از سابق دعوت کنند و تنها شوند. در این صورت فرد واقعاً منزوی میشود و این افسردگی را تشدید میکند. بنابراین در دعوتهای خود انعطاف بیشتری داشته باشید و باز هم دوست خود را دعوت کنید. هرچند میدانید بعید است دعوت شما را بپذیرد و به او بگویید: “با اینکه میدانم آمدن و حضور داشتن برای تو سخت است اما هر وقت باشی خوشحال میشوم.”
صبور باشید
افسردگی معمولاً در طول زمان با درمان بهبود مییابد و شاید روند آهستهای داشته باشد. ممکن است مجبور شوند چند روش مشاورهای و داروهای مختلف را برای بهبود فرد امتحان کنند.
حتی درمان موفقیتآمیز همیشه به این معنا نیست که افسردگی بهطور کامل از بین میرود. دوست شما ممکن است هرازگاهی علائمی را از خود بروز دهد. در ضمن دوست شما ممکن است روزهای خوب و بد بسیاری را تجربه کند. بنابراین از فرض یک روز خوب به معنای بهبود یافتن خودداری کنید و اگر روزهای بد نیز دائماً تکرار شدند از درمان ناامید نشوید.
افسردگی یک جدول زمانی مشخص برای بهبودی ندارد. انتظار اینکه دوست شما پس از چند هفته درمان به زندگی معمول خود برگردد، به هیچ یک از شما کمک نمیکند.
در تماس باشید
به دوست خود بگویید که هنوز به او اهمیت میدهید. حتی اگر نمیتوانید وقت زیادی را بهطور منظم با او بگذرانید؛ با یک پیام، تماس تلفنی و حضور سریع به او نشان دهید که برای شما اهمیت دارد.
افرادی که مبتلا به افسردگی هستند معمولاً گوشهگیر و منزوی هستند و از ارتباط با دیگران پرهیز میکنند. بنابراین ممکن است خود را در تلاش بیشتری برای حفظ دوستیتان ببینید اما همین حضور حمایتی شما در خاطر آنها میماند هرچند الآن نتوانند بروز دهند.
انواع مختلف افسردگی را بشناسید
افسردگی غالباً شامل ناراحتی یا روحیه ضعیف میشود، اما علائم دیگری نیز دارد که کمتر شناخته شده است. بهعنوانمثال، بسیاری از مردم نمیدانند که افسردگی میتواند شامل موارد زیر باشد:
- عصبانیت و تحریکپذیری
- گیجی، مشکلات حافظه یا مشکل در تمرکز
- خستگی مفرط یا مشکلات خواب
- علائم جسمی مانند ناراحتیهای معده، سردردهای مکرر، یا کمردرد و سایر دردهای عضلانی
دوست شما ممکن است اغلب بدخلق به نظر برسد، یا در بسیاری از اوقات احساس خستگی کند.
اگر نمیدانید چگونه به آنها کمک کنید تا احساس بهتری داشته باشند، به سادگی بگویید “متأسفم که چنین احساسی داری و چنین شرایطی را تجربه میکنی. من اینجا هستم تا اگر کاری از دست من برمیآید کمک کنم. ”
سخن آخر
افسردگی اصلیترین عامل ناتوانی در سرتاسر جهان است. این بیماری جدی نیازمند یک درمان حرفهای است. درک اینکه افسردگی دقیقاً چه حسی دارد، اگر هرگز آن را تجربه نکرده باشید، بسیار دشوار خواهد بود. اما این چیزی نیست که با گفتن چند عبارت مثبت و خوب مانند “شما باید از چیزهای خوب زندگی خود سپاسگزار باشید” یا “به چیزهای مثبت فکر کن و کمتر غصه بخور” درمان شود. بنابراین لازم است یک شنونده و حامی دلسوز باشید.
اگرچه برخی از تغییراتی در سبک زندگی اغلب به بهبود علائم افسردگی کمک میکند، اما انجام این تغییرات در اوج افسردگی دشوار است. پس گوشزد هرروزه آنها به دوستتان کمکی به او نمیکند بلکه او را از شما دور میکند. به دوست خود بگویید ساکت نماند و از افسردگی خود صحبت کند. باور کنید اگر دهان باز کند و احساس خود را بگوید بخشی از مسیر درمان را طی کرده است و میفهمد تنها نیست.