
چقدر افسردگی را می شناسیم؟
افسردگی عامل اصلی ناتوانی در جهان است. اما به دلیل این که افسردگی یک بیماری روانی است، خیلی سختتر از سایر بیماریها مانند کلسترول بالا فهمیده میشود. یکی از اصلیترین دلایل این سردرگمی در فهم بیماری، تفاوت بین ابتلا به بیماری افسردگی و احساس افسردگی کردن است.
زمانی که شما با علائم ابتلا به چربی خون بالا به پزشک مراجعه میکنید، پزشک با شنیدن علائمی که شما به او میگویید و بسیار هم در بیان آن دقیق هستید برای شما یک آزمایش خون تجویز میکند و درمان آغاز میشود. اما در موارد ابتلا به بیماریهای روانی و اختلالات روحی به سختی به پزشک مراجعه میکنید به سختی علائم خود را بیان میکنید و از این رو درمان نیز دشوارتر میشود، بنابراین لازم است جدیت و تلاش بیشتری را در این خصوص بکار بگیرید و از خود انتظار درمان نداشته باشید همانگونه که در مورد ابتلا به کلسترول بالا این انتظار را از خود ندارید.
افسردگی یا احساس افسردگی
تقریباً همه گهگاهی احساس افسردگی میکنند. گرفتن یک نمره بد، از دست دادن شغل، مشاجره کردن و حتی یک روز بارانی میتواند احساس غم و اندوه ایجاد کند. گاهی اصلاً هیچ علتی هم وجود ندارد و شما فقط احساس افسردگی میکنید. بعد از مدتی شرایط تغییر میکند و این احساس غم و اندوه که لباس افسردگی پوشیده بود برطرف میشود. بنابراین این احساس افسردگی که ناشی از یک غم و اندوه موقتی است برطرف میشود. نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید این است که اگر این غم و اندوه روزهای زیادی باقی بماند و از شما انرژی و انگیزه انجام بسیاری از کارهای عادی و روزمره را بگیرد باید جدیتر از یک احساس با آن برخورد کنید و آن را جدی بگیرید. در موارد بسیاری یک فرد حتی تمام فعالیتهای روزانه را انجام میدهد و از بیرون یک دوست فعال، یک همسر خوب، مادر و یا پدری مهربان است و زندگی رو به پیشرفتی دارد اما از درون درگیر جنگ با بیماریای است که مانع میشود درون و بیرون فرد یکسان باشد. ممکن است وقتی خبر مرگ فردی را که شدیداً درگیر این بیماری بوده را بشنوید، حتی از خود بپرسید او که مشکلی نداشت. درواقع این فرد از درون در میدان نبرد بوده و اکنون در این جنگ طولانی شکست خورده است. افسردگی بالینی بسیار با احساس افسردگی متفاوت و یک نوع اختلال و بیماری است و تنها با خواست شما درمان نمیشود و حتماً به کمک نیاز دارید. مردد بودن به مدت حداقل دو هفته متوالی و اختلالات قابل توجه در توانایی فرد برای کار کردن، انجام فعالیتهای عادی و یا عشق ورزیدن همه را با شروع ابتلا به بیماری افسردگی تجربه میکنید.
علائم ابتلا به افسردگی
افسردگی میتواند علائم مختلفی داشته باشد؛
- کمحوصلگی
- بیعلاقگی نسبت به چیزها و کارهایی که قبلاً از آن لذت میبردید.
- تغییر در اشتها
- احساس بیارزشی کردن یا احساس گناه شدید
- خوابیدن خیلی زیاد یا خیلی کم
- تمرکز فکری بسیار پایین
- بیقراری یا کندی
- از دست دادن انرژی
- تجربه احساسات متناقض در یک زمان واحد
- سردرگمی در توصیف احساسات
- اهمال کاری
- یا در مواردی به طور مکرر به خودکشی فکر کردن
اگر شما پنج مورد از این علائم را داشته باشید، لازم است که برای تشخیص و درمان اقدام کنید. در مورد این بیماری مطالعه کنید و در بیان احساسات خود صادق باشید. برای بیرون آمدن از این احساس گناه، خجالت و سرزنش که پیوسته با شماست تلاش کنید و بدانید که باید زندگی بهتری داشته باشید.
عملکرد مغز در زمان افسردگی
افسردگی تنها به علائم رفتاری خلاصه نمیشود بلکه تغییرات ظاهری نیز در داخل مغز ایجاد میکند که با اشعه ایکس و تصویربرداری از مغز قابل دیدن است. لوپ پیشانی مغز کوچک و هیپوکمپ حجیم میشود. در مقیاسها و موارد خفیفتر، افسردگی با چند نشانه دیگر نیز همراه است؛ انتقال غیرطبیعی و یا کاهش انتقال دهندههای عصبی خاص در مغز به ویژه؛ سروتونین، نوراپی نفرین و دوپامین، کند شدن ریتم شبانه روزی و تغییر در چرخه خواب و همچنین مرحله خواب عمیق، اختلالات هورمونی مانند بالا بودن هورمون کورتازل غدد کلیوی و بینظمی و اختلال در هورمونهای غدد تیروئید.
برخی از انواع درمان های افسردگی
دانشمندان علوم اعصاب هنوز به وضوح عوامل ایجاد افسردگی را نمیشناسند و تصویر کاملی از آن ندارند. به نظر میرسد رابطه پیچیدهای بین افسردگی، ژن و محیط برقرار است اما ابزار دقیقی برای تشخیص وجود ندارد که بتوان این روابط را پیشبینی کرده یا زمان آشکار شدن این بیماری را تشخیص داد. به دلیل این که علائم افسردگی نامحسوس هستند، شناخت فردی که به ظاهر خوب اما در واقع با افسردگی در کشمکش است، آسان نیست. بر اساس اعلام سازمان ملی بهداشت روانی افراد مبتلا به افسردگی به طور متوسط 10 سال طول میکشد تا تقاضای کمک کنند و در این 10 سال و یا چند سالی که درگیر این بیماری هستند، درد و رنج زیادی را تحمل می کنند که گاهی حتی در توصیف این درد نیز ناتوان هستند.
درمانهای بسیار مؤثری برای افسردگی وجود دارد؛ داروها و مکملهای درمانی که باعث افزایش مواد شیمیایی در مغز میشوند و در موارد شدیدتر الکتروشوک است که مانند یک تشنج کنترلشده در مغز بیمار عمل میکند، درمانهای دیگر مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال(بخش کوچکی از مغز) نیز موردمطالعه و تحقیق قرارگرفتهاند. و در مواردی که فرد به هیچ یک از این نوع درمانها واکنش مثبتی نداشته باشد جراحی نیز صورت می گیرد.
کمک بگیرید
اگر شما کسی را میشناسید که با افسردگی دست و پنجه نرم میکند، او را تشویق کنید تا برای درمان و رهایی خود از چنگال این بیماری گام بردارد؛ روانشناسی را پیداکرده و به او مراجعه کند. برای فردی که درگیر افسردگی است برداشتن اولین گام به نظر غیرممکن میرسد. اگر فرد احساس گناه یا شرم میکند، اشاره بر این دارد که افسردگی در مرحلهای است که باید درمان شود. مانند کسی که آسم، دیابت، ناراحتیهای قلبی و انواع دیگری از بیماریها را دارد. این بیماری یک ضعف شخصیتی یا یک ویژگی رفتاری و شخصیتی نیست و افراد نباید از خودشان این انتظار را داشته باشند که خودشان به تنهایی بتوانند از آن خلاص شوند. مثل اینکه کسی از خودش انتظار داشته باشد که بازوی شکسته خود را درمان کند. اگر هرگز افسردگی را تجربه نکردهاید از مقایسه آن با زمانی که احساس افسردگی میکنید اجتناب کنید. این مقایسه و تشبیه کردن احساس افسردگی به افسردگی شما را گمراه میکند. توجه داشته باشید که احساس افسردگی غم و اندوهی موقتی است و با گذشت زمان کوتاهی برطرف میشود و به طور مداوم وجود ندارد.
در بسیاری از موارد تنها حرف زدن در مورد افسردگی واقعاً میتواند به درمان آن کمک کند. برای مثال تحقیقات نشان میدهد که پرسش از شخصی که افکار مربوط به خودکشی را دارد واقعاً خطر اقدام به خودکشی را در او کاهش می هد. صحبت کردن دربارهی بیماریهای روانی به تعدیل بیماری و کم رنگ شدن حس ننگ در بیمار کمک میکند. هر چه تعداد افرادی که به دنبال درمان میروند بیشتر باشند دانشمندان و محققان به دانش بیشتری در مورد افسردگی و درمان آن میرسند و درمانهای بهتر و مؤثرتری ایجاد خواهد شد.
لازم است که بدانید؛ درمان افسردگی لزوماً مانند یک معجزه قرار نیست تمام زوایای زندگی شما بهبود بخشیده و نشاط و شادابی زیادی را به شما منتقل کند ولی باعث میشود شما حتی اگر ناراحت هم هستید ساعتها به تخت خواب خود نچسبید و تمام طول روز را نخوابید یا با خود فکر نکنید که الآن باید غذای خود را گرم کنید آن را بجوید و بعد قورت دهید. بسیاری از نگرانیها، غم و اندوهی که در طول شبانه روز با شما است ناشی از مشکلات و مسائل اجتماعی و اقتصادی و شرایط جامعه است. نباید بافکر کردن به این که حتی در صورت مراجعه به پزشک و شروع درمان باز هم این مسائل پا برجا است خود را از زندگی بهتری محروم کنید. اگر از افسردگی رهایی پیدا کنید میتوانید درحالی که اندوهگین همه این مسائل هستید باز هم فعالیتهای زندگی را انجام داده و احساس بیارزشی نداشته باشید. پس این بیماری را جدی بگیرید و برای بهبود آن تلاش کنید. فکر نکنید تنها شما هستید که با این بیماری کلنجار میروید فقط کافی است که شروع کنید و از بیماری خود حرف بزنید بعدازآن، دیگر تنها نیستید و قطعاً در بیان احساسات ناشی از آن با عده زیادی مشترک هستید. پس زندگی خود را نجات دهید و کمک بگیرید.